📌یک روز مردی از همسرش پرسید نمازت را خوانده ای؟
همسرش گفت: نه
شوهر پرسید: چرا؟
همسر گفت: خیلی خسته ام تازه از کار برگشتم و کمی استراحت کردم.
شوهر گفت: درست است خسته ای اما نمازت را بخوان قبل از اینکه بخوابی!
فردای آن روز شوهر به قصد یک سفر بازرگانی شهر را ترک کرد، همسرش چند ساعت پس از پرواز با شوهرش تماس گرفت تا احوالش را جویا شود، اما شوهر به تماسش پاسخ نداد،
چندین بار پی در پی زنگ زد اما شوهر گوشی را برنداشت،
همسر آهسته آهسته نگران شد و هر باری که زنگ میزد پاسخ دریافت نمیکرد
نگرانی اش افزون تر میشد،
اندیشه ها و خیالات طولانی در ذهن اش بود که نکند اتفاقی برای او افتاده باشد،
چون شوهرش به هر سفر که میرفت همزمان با فرود آمدنش به مقصد تماس میگرفت
اما حالا چرا جواب نمیداد؟
خیلی ترسیده بود گوشی را برداشت و دوباره تماس گرفت به امید اینکه صدای شوهرش را بشنود، اما این بار شوهر پاسخ داد و شوهرش گوشی را برداشت.
همسرش با صدای لرزان پرسید: رسیدی؟
شوهرش جواب داد:
بله الحمدلله به سلامت رسیدم.
همسر پرسید: چه وقت رسیدی؟
شوهر گفت: چهار ساعت قبل، همسر با عصبانیت گفت: چهار ساعت قبل رسیدی و به من یک زنگ هم نزدی؟
شوهر با خون سردی گفت:
خیلی خسته بودم و کمی استراحت کردم، همسر گفت: مگر میمردی که چند دقیقه را صرف میکردی و جواب منو میدادی؟
مگه من برایت مهم نیستم؟
شوهر گفت: چرا که نه عزیزم تو برایم مهم هستی.
همسر گفت: مگر صدای زنگ را نمیشنیدی؟
شوهر گفت: میشنیدم.
زن گفت: پس چرا پاسخ نمیدادی؟
شوهر گفت: دیروز تو هم به زنگ پروردگار پاسخ ندادی،
به یاد داری؟ که تماس پروردگار (اذان) را بی پاسخ گذاشتی؟
چشمان همسر از اشک حلقه زد و پس از کمی سکوت گفت: بله یادم است،
ممنون که به این موضوع اشاره کردی…
معذرت میخواهم!
شوهر گفت: نه عزیزم از من معذرت خواهی نکن، برو از پروردگار طلب مغفرت کن….
✨بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةُ خَیرٌ وَ أَبْقَى
✨شما دنیا را ترجیح میدهید، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است!
آخرین نظرات