🌷 یک داستان یک پند
✨روزی ملانصرالدین با پسرش به دهی میرفتند.
✨ملا پسر را سوار خر کرده خودش پیاده راه میرفت.
✨در راه به چند نفر برخوردند که پسر ملا را با انگشت نشان داده گفتند: امروزه اولاد ابدا رعایت احترام پدر را نمیکند. ببینید این پسر سوار خر شده و پدر پیرش از عقب او پیاده روان است.
✨پسر ملا به پدرش گفت: دیدی پدر من گفتم خوب نیست که شما پیاده باشید و من سوار گردم. قبول نکردید دیگران هم همینطور میگویند حالا سوار شوید من پیاده خواهم آمد.
✨ملا سوار شده پسرش پیاده به دنبالش روان بود.
✨پس از گذشتن یک میدان باز به جمعی برخوردند که میگفتند. شما که سالهاست به گرما و را رفتن عادت دارید با این حال با کمال بی انصافی سوار شده و پسر جوانی که با سرد و گرم آشنا نیست در عقبش پیاده میبرد.
✨ملا پسر خود را هم سوار خر کرده خودش هم سوار بود راه افتادند.
✨هنوز چند قدمی نرفته بودند که دو نفر عابر آنها را از بی انصافی که کرده و در هوای گرم دو پشته سوار شده بودند ملامت نمودند.
✨ملا و پسرش از الاغ پایین آمده هر دو پیاده از عقب الاغ به راه افتادند.
✨چند قدم که رفتند باز شخصی رسیده گفت: خدا شعور بدهد دو نفر نادادن در عقب الاغ در این هوای گرم پیاده راه میروند.
✨ملا غضبناک شده گفت: حرف شما صحیح است ولی راهی برای رهائی ما از زبان مردم پیدا کنید تکلیف خودمان را زود میتوانیم معلوم کنیم 😟 :)
💠 قرآن کریم آیه 12 سوره حجرات
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ
💠ترجمه:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) #تجسّس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است!
💠امام علی (ع):
نادانى در سه چیز است: در عوض کردن دوستان و ابراز مخالفت بى دلیل و #تجسّس در آنچه سودى ندارد.
📗 تحف العقول ص387و389
آخرین نظرات